احمد شاملو - با چشم ها

شعر با چشم ها

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

با چشم‌ها
ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه‌ی خورشیدِ چارتاق

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

احمد شاملو - شبانه 2

شعر شبانه

.::  شاعر: محمدعلی بهمنی ::.

پچپچه را
از آنگونه
سر به‌هم‌اندرآورده سپیدار و صنوبر

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

احمد شاملو - مرثیه

شعر مرثیه

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

به جُستجوی تو
بر درگاهِ کوه می‌گریم،
در آستانه‌ی دریا و علف.

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید
 

احمد شاملو - شعر رهایی است

شعر رهایی است

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

شعر
رهایی‌ست
نجات است و آزادی.

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید
 

احمد شاملو - چه هنگام می‌زیسته‌ام؟

شعر این بیمارستان از آنِ خنازیریان نیست

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

چه هنگام می‌زیسته‌ام؟
کدام مجموعه‌ی پیوسته‌ی روزها و شبان را
من

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید
 

احمد شاملو - این بیمارستان از آنِ خنازیریان نیست

 

شعر این بیمارستان از آنِ خنازیریان نیست

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

در بیمارستانی که بسترِ من در آن به جزیره‌یی در بی‌کرانه‌گی می‌ماند
گیج و حیرت‌زده به هر سویی چشم‌می‌گردانم:

این بیمارستان از آنِ خنازیریان نیست.

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید
 

احمد شاملو - شبانه

شعر شبانه

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

اندکی بدی در نهادِ تو
اندکی بدی در نهادِ من
اندکی بدی در نهادِ ما

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید
 

احمد شاملو - من بامدادم سرانجام

 

شعر من بامدادم سرانجام

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

من بامدادم سرانجام
خسته 
بی آن که جز با خویشتن به جنگ برخاسته‌باشم

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید