حسین پناهی - تاسه

شعر تاسه

.::  شاعر: حسین پناهی ::.

---

 

در گهواره از گریه تاسه می رود

کودکِ کرُ لالی که منم !

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

حسین پناهی - وقتی ما آمدیم

شعر وقتی ما آمدیم

.::  شاعر: حسین پناهی ::.

---

وقتی ما آمدیم

اتّفاق اتفاق افتاده بود!

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

حسین پناهی - سلام، خداحافظ

شعر سلام، خداحافظ

.::  شاعر: حسین پناهی ::.

---

سلام

خداحافظ

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

حسین پناهی - او فقط یادش رفت

شعر او فقط یادش رفت

.::  شاعر: حسین پناهی ::.

---

پیر مردِ همسایه ما

فقط آلزایمر داشت

 

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

حسین پناهی - نداشتن ها

شعر نداشتن ها

.::  شاعر: حسین پناهی ::.

---

سلام !

ای همه ی ناتوانی ها

نداشتن ها

 

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

یغما گلرویی - خواهش میکنم

شعر خواهش میکنم

.::  شاعر: یغما گلرویی ::.

---

آنقدر بی خیال از بازنگشتنت گفتی،

که گمان کردم سر به سر ِ این دل ِ‌ساده می گذاری!

به خودم گفتم

این هم یکی از شوخی های شاد کننده ی توست!

 

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

یغما گلرویی - شاعران پیش از پنحاه سالگی سکته می کنند

شعر شاعران پیش از پنحاه سالگی سکته می کنند

.::  شاعر: یغما گلرویی ::.

---

پینوشه نیستم

که نودُ یک ساله بمیرم

در بستری از ابریشم و الماس...

در روزگارِ ما

 

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

یغما گلرویی - جنگ

شعر جنگ

.::  شاعر: یغما گلرویی ::.

---

لعنتْ به جنگْ !

اینُ یه پسرْبچّهی افغانْ میگُفْ

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

یغما گلرویی - شعر سرباز

شعر سرباز

.::  شاعر: یغما گلرویی ::.

---

سربازِ برجک زندان

به دختری می اندیشد

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

یغما گلرویی - برج

شعر برج

.::  شاعر: یغما گلرویی ::.

---

دارن‌ یه‌ بُرجی‌ می‌سازن‌ با ده‌ هزار تا پنجره‌

می‌گن‌ که‌ قدِ برجشون‌ از آسمون‌ بُلن‌تره‌

برای‌ ساختنش‌ هزار هزار درخت‌ُ سر زدن‌

پرنده‌های‌ بی‌درخت‌ از این‌ حوالی‌ پَرزدن‌

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید