افشین یداللهی - گریبان عدم
شعر گریبان عدم
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
- ۲ نظر
- ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۳۰
- ۶۳۱ نمایش
در سایت کتابهای صوتی جهت احترام به قوانین کپیرایت عمدتا تلاش میکنیم کتابهایی را صوتی نماییم که از نخستین چاپ آنها حداقل 10 سال گذشته باشد، با این حال مسئولین محترم انتشاراتی که کتاب صوتی شدهی انتشاراتشان را در این سایت مشاهده کردهاند و نظر مساعدی نسبت به قرار داشتن کتابشان در این سایت ندارند کافی است با ارسال ایمیل درخواست حذف کتاب را اعلام نمایند.
neyestan.raha@gmail.comشعر گریبان عدم
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر آسمون چشات
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
خیالتو می دزدم از تو شبستون خواب
تو ابرا پنهون میشم یه وقت نبینه مهتاب
بارون میشم می بارم تو آسمون چشمات
که رو زمین به یاد همه بمونه چشمات
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر مسافر هند
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !
دلخوش به فانوسم مکن ، اینجا مگر خورشید نیست ؟...
با حس ویرانی بیا ... تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر است ، تکرار طوطی وار من
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر معمای شاه
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
ایران به آتش میکشد، خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان میدهد، مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی، در مرگ رویینتن شده
مرد و زنش تلفیقی از، ابریشم و آهن شده
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر جنون
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشق و گناه بیاراده
بیعشق عمر آدم بیاعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر لعنت
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
لعنت به تو
که بی رحم ترین سلاح ِ کشتار ِ جمعی ِ دنیا
چشم ِ توست
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر فکر میکنم
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
فکر می کنم
ما دیشب مُرده باشیم
مگر آنجا بهشت نبود ؟
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر اولین بار
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
روزی که برای اولین بار
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر چقدر خوبه
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
چقدر خوبه که تو هستی
چقدر خوبه تورو دارم
چقدر خوبه که از چشمات
می تونم شعر بردارم
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید
شعر مسلخ
.:: شاعر: افشین یداللهی ::.
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید ورفت
برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید