فاضل نظری - بعد یک سال بهار آمده می بینی که

شعر بعد یک سال بهار آمده می بینی که

.::  شاعر: فاضل نظری ::.

بعد یک سال بهار آمده می بینی که

باز تکرار به بار آمده می بینی که

سبزی سجده ما را به لبی سرخ فروخت

عقل با عشق کنار آمده می بینی که

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

فاضل نظری - مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

شعر مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است 

.::  شاعر: فاضل نظری ::.

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

فاضل نظری - شعر هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد

شعر هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد 

.::  شاعر: فاضل نظری ::.

هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد 
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم
به پریشانى گیسوى تو سوگند نشد

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

فاضل نظری - شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست!

شعر شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست!

.::  شاعر: فاضل نظری ::.

شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست!
که آنچه در سر من نیست ، ترس رسوایی ست!

چه غم که خلق به حُسن تو عیب میگیرند؟
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست!

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

فاضل نظری - مپرس شادی من حاصل از کدام غم است

شعر مپرس شادی من حاصل از کدام غم است

.::  شاعر: فاضل نظری ::.

مپرس شادی من حاصل از کدام غم است
که پشت پرده ی عالم هزار زیر و بم است
زیان اگر همه ی سود آدم از هستی ست
جدال خلق چرا بر سر زیاد و کم است

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

فاضل نظری - گر عقل پشت حرف دل اما نمی‌ گذاشت

شعر گر عقل پشت حرف دل اما نمی‌ گذاشت

.::  شاعر: فاضل نظری ::.

گر عقل پشت حرف دل اما نمی‌ گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
 می شد گذشت وسوسه اما نمی گذاشت

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

فاضل نظری - از باغ می برند چراغانی ات کنند

شعر از باغ می برند چراغانی ات کنند

.::  شاعر: فاضل نظری ::.

از باغ می برند چراغانی ات کنند

تا کاج جشن های زمستانی ات کنند 

پوشانده اند صبح تو را ” ابرهای تار“

تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

احمد شاملو - با چشم ها

شعر با چشم ها

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

با چشم‌ها
ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه‌ی خورشیدِ چارتاق

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

احمد شاملو - شبانه 2

شعر شبانه

.::  شاعر: محمدعلی بهمنی ::.

پچپچه را
از آنگونه
سر به‌هم‌اندرآورده سپیدار و صنوبر

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید

احمد شاملو - مرثیه

شعر مرثیه

.::  شاعر: احمد شاملو ::.

به جُستجوی تو
بر درگاهِ کوه می‌گریم،
در آستانه‌ی دریا و علف.

 

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید