فروغ فرخزاد - هرجایی

شعر هر جایی

.:: شاعر : فروغ فرخزاد ::.

---

از پیش من برو که دل آزارم
ناپایدار و سست و گنه کارم
در کنج سینه یک دل دیوانه
در کنج دل هزار هوس دارم

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

فروغ فرخزاد - رویا

شعر رویا

.:: شاعر : فروغ فرخزاد ::.

---

باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی ز بگذشته ای دور
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت و خاموش شد در دل گور

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

فروغ فرخزاد - خاطرات

شعر خاطرات

.:: شاعر : فروغ فرخزاد ::.

---

باز در چهره ی خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه ی هستی سوزت

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

فروغ فرخزاد - رمیده

شعر رمیده

.:: شاعر : فروغ فرخزاد ::.

---

نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته ی من
چرا افسرده است این قلب پر سوز

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

فروغ فرخزاد - شعله ی رمیده

شعر شعله رمیده

.:: شاعر : فروغ فرخزاد ::.

---

می بندم این دو چشم پر آتش را
تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تپش نشود قلبم
از شعله ی نگاه پریشانش

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

فروغ فرخزاد - شب و هوس

شعر شب و هوس

.:: شاعر : فروغ فرخزاد ::.

---

در انتظار خوابم و صد افسوس 
خوابم به چشم باز نمی آید 
اندوهگین و غمزده می گویم 
شاید ز روی ناز نمی آید 

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

اردلان سرافراز - نازنین

شعر نازنین

.:: شاعر : اردلان سرافراز ::.

---

ای نازینین ، ای نازینین
 در آینه ما را ببین
از شرم این صد چهره ها
 در آینه افتاده چین

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

اردلان سرافراز - من و تو

شعر من و تو

.:: شاعر : اردلان سرافراز ::.

---

من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

اردلان سرافراز - مسخ

شعر مسخ

.:: شاعر : اردلان سرافراز ::.

---

می بینم صورتمو تو آینه
با لبی خسته می پرسم از خودم
این غریبه کیه از من چی می خواد ؟
اون به من یا من به اون خیره شدم

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید

اردلان سرافراز - غریب آشنا

شعر غریب آشنا

.:: شاعر : اردلان سرافراز ::.

---

 تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
 تو با اسب سفید مهربونی اومدی
 تو از دشت های دور وجاده های پر غبار
برای هم صدایی هم زبونی اومدی

برای مشاهده ادامه شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید